روانشناسی وکالت موفق
شايد بزرگترين کشف روانشناسان قرن بيستم کشف «خودانگاره» بود. به نظر ميرسد ارتباط مستقيمي بين خودانگاره وکیل (فکر، احساس و باور او نسبت به خود) و وکالت وجود دارد.
وکالت موثر هر شخص به همان اندازهاي است که خود را وکیل خوبي ميداند. وکلای حرفه ای نه تنها وکالت را دوست دارند؛ بلکه خود را در اين حرفه عالي ميدانند و به واسطه اين خودانگاره، بسيار بيشتر از وکلای دیگر که درباره خود و تواناييهايشان ترديد دارند در پرونده هایشان موفق هستند.
وجوه مختلف خودانگاره
مردم درباره درآمدشان هم خودانگاره دارند. اگر درآمدشان 10 درصد کمتر يا بيشتر از خودانگاره باشد، جبرانش ميکنند. اگر 10 درصد بيشتر از آنچه در توان خود ميدانند، درآمد داشته باشند به «افراط» روي ميآورند، پولشان را صرف کارهاي بيهوده ميکنند، آن را هدر ميدهند يا حتي درگير رفتارهاي مضر ميشوند.
اگر درآمدشان 10 درصد کمتر از خودانگاره باشد، به «تکاپو» ميافتند، سختتر و طولانيتر کار ميکنند، با افراد بيشتري صحبت ميکنند، در کسب درآمد جديتر ميشوند و هرکاري انجام ميدهند تا درآمدشان را به سطح آن خودانگاره برسانند.
بهبود عملکرد
هر نوع بهبود در عملکرد بيروني با بهبود خودانگاره – يعني فکر و احساسي که در درون نسبت به خود داريم – اتفاق ميافتد. وکیل موفق ميتواند اثر فوقالعادهاي بر بهبود عملکرد پیگیری و به نتیجه رساندن پرونده داشته باشد.
وکیل حرفه ای بايد به بهبود خودانگاره همکاران خود کمک کند تا خود را وکیل بهتري بدانند. انسانها بهشدت از اولياي امور مثل والدين، روسا و ساير افراد مهم تاثير ميپذيرند؛ بنابراين شما مهمترين عامل اثرگذار بيروني بر خودانگاره وکلای تازه کار هستيد.
خودانگاره سه قسمت دارد: خود ايدهآل، تصوير از خود و عزتنفس. هر تلاشي براي بهبود خودانگاره وکیل در هر يک از اين حوزهها، عملکرد، وکالت و نتايج پرونده را بهبود ميبخشد.
خودِ ايدهآل
اين تصوير کامل يا رويايي از بهترين شخصي است که وکیل ميتواند باشد. خود ايدهآل از اهداف، آرزوها و تحسينشدهترين و مطلوبترين مشخصات و قابليتهاي وکیل تشکيل ميشود.
هرچه شخص دقيقتر بداند که ميتواند به چه انسان بزرگي تبديل شود، سريعتر براي رسيدن به آن جايگاه اقدام ميکند. خودِ ايدهآل اثر فوقالعادهاي بر احساسات و رفتار دارد.
براي ارتقاي خود ايدهآل وکیل بودن، او را تشويق کنيد که بهترين افراد آن حوزه را الگو يا معيار خود قرار دهد. افراد برتر وکالت، بخش يا حتي افراد حوزه های ديگر را به او نشان دهيد و بگوييد «شما هم ميتوانيد چنين باشيد. اگر سخت کار کنيد، مطالب درست را بياموزيد، تمرين کنيد و در کارها ثابتقدم باشيد، ميتوانيد به يکي از بهترين وکلای این حوزه تبديل شويد»
الگو باشيد
وکلای تازه کار براي تعريف خود ايدهآلش بهشدت از امثال شما الگو ميگيرد. اگر ميخواهيد همکاران بهتري داشته باشيد، بايد وکیل بهتري باشيد.
قابليت همکاران تان، بازتابي از قابليتها، شخصيت و تواناييهاي شما است. وقتي وکلای تازه کار شما را دوست دارند، به شما احترام ميگذارند و تحسينتان ميکنند، سخت تلاش ميکنند تا هرچه بيشتر شبيه شما شوند. مدام از خود بپرسيد «اگر همه ی وکلا دقيقا شبيه من بودند، جامعه وکالت چگونه ميشد؟»
تصوير از خود
تصوير از خود، تعيينکننده عملکرد لحظهبهلحظه و روزبهروز شما است. آن را «آيينه درون» هم مينامند؛ يعني قبل از تعيين رفتار خود در هر رويداد يا شرايطي به آن نگاه ميکنيد. تصوير از خود، کار و روش کارتان را مشخص ميکند.
سه عامل در تشکيل تصوير از خود نقش دارند. نخستين عامل نظر شما درباره خودتان در مقايسه با خود ايدهآل است. هرچه بيشتر احساس کنيد برترين عملکرد را داريد و بهترين وکیل ممکن هستيد، تصويري که از خود داريد مثبتتر ميشود، شايستهتر ميشويد و عملکرد وکالتتان بهبود مييابد.
افکار شما
دومين جزء تصوير از خود، فکر کردن به نگاه، نظر و سخنان ديگران درباره خودتان است. ما بهشدت تحت تاثير نظرات ديگران درباره خودمان هستيم. وقتي مدام از وکلای جوان تقدير و تشکر کنيد، خود را بهتر و شايستهتر ميبينند و در حضور موکل ها هم چنين رفتاري دارند.
سومين عامل موثر در تصوير از خود، فکر کردن به تفکرات ديگران درباره خودتان است. وقتي شخصي احساس کند نزد همه بهخصوص وکلای دیگر محبوب و محترم است، حتي داخل خانه ی خود هم چنين عملکردي دارد.
شروع جديد
خبر خوب اين است که هرگاه افراد شغل جديدي را آغاز ميکنند، فرصت دارند خودانگاره جديدي از عملکردشان خلق کنند. اين «تصوير از خود» بر اساس رفتار همکاران و بهخصوص وکلای با تجربه و وکیل سرپرست در نخستين دقيقه کار شکل ميگيرد. وقتي به کارآموز جديد خوشآمد ميگوييد، از او تقدير ميکنيد و به او اطمينان داريد، ميبينيد چقدر خوب و سريع به ابَرستاره وکالت تبديل ميشود و شما را شگفتزده ميکند.
عزتنفس
سومين بخش خودانگاره، عزتنفس است. عزتنفس مهمترين بخش شخصيت و دريچه کنترل عملکرد وکالت است. عزتنفس بر اساس حس افراد نسبت به خودشان تعريف ميشود.
بين ميزان عزتنفس «ميزاني که فرد خود را دوست دارد» و وکالت موفق، ارتباط مستقيمي وجود دارد. هر رفتار و گفتاري که باعث شود افراد خود را بيشتر دوست داشته باشند و محترم بدانند باعث ارتقاي حس ارزشمندي، اشتياق و عزم آنها در برخورد با موکل ميشود.
يکي از وظايف مهم وکیل سرپرست و کلای قدیمی، ايجاد حس اهميت و ارزشمندي در کارآموزان است. هر رفتار يا گفتاري که به افراد احساس اهميت و ارزشمندي بيشتر بدهد، باعث بهبود عزتنفس، تصوير از خود و انگيزش آنها براي عملکرد بهتر ميشود.
به افراد حس برنده بودن بدهيد
شايد موثرترين عامل در افزايش عزتنفس و ايجاد حس «برنده بودن» در ديگران، تجربههاي موفق يا همان ايجاد وکالت موثر است. همه اقدامات براي آموزش، تربيت، مديريت و انگيزش افراد براي وکالت و کار حرفه ای، عزتنفسشان را افزايش ميدهد. هرچه عزتنفس بالاتري داشته باشند، جامعه وکالت بهتر و قوی تری داریم.