به این مسئله فکر کردهاید که آیا میتواند “طرز فکر” وکلا باهم فرق داشته باشد. آیا این تفاوت اهمیت دارد؟ اصلاً طرز فکر چیست و چرا باید بهش پرداخت؟ یا طرز فکر همان سلیقه اندیشیدن فرد است؟ آیا به تعداد افراد طرز فکر داریم؟ اصلاً به نظر شما این تقسیمبندی خیلی فانتزی نیست؟ حالا چرا میخواهیم “طرز فکر” را صنفی کنیم؟ چرا وکلا را بهعنوان قشری از جامعه از سایرین جدا کردیم؟
طرز فکر چیست؟
علیرغم استفاده روزمره از واژه طرز فکر، کاربرد آن بهدرستی برای عموم جا نیفتاده است. چنانچه ابعاد این واژه را بشناسیم میتوانیم خیلی راحتتر به دنیا و حوادث اش واکنش نشان خواهیم داد. خانم کارل دوک کتابی عرضه کرد به نام طرز فکر (Mind Set) که انقلابی در حوزه آموزش ایجاد کرد. طرز فکر به زبان ساده یعنی نوع نگرش ما به اتفاقات و موضوعات پیرامونمان. طرز فکر ماست که تعیین میکند به موضوعی بخندیم یا زانوی غم بغل بگیریم. طرز فکر را بعضیاوقات طرز تلقی و نگرش هم میگویند.
طرز فکر جداکننده افراد از هم است. طرز فکر باعث میشود یک فرد از یک تصادف درس بگیرد یا درس نگیرد. بیایید به یک مثال این موضوع را بیشتر توضیح بدهم. فرض کنید خانمی از محل کارش اخراج شده و درحالیکه بسیار ناراحت است در حال که فکر کردن به موضوع است. دو نوع فکر کردن میتوان تصور کرد. اول بیوجدان و احمق دانستن رئیس و تمام توجه را نزول بلا برای وی خواستن است. دوم بررسی دلایل این اتفاق با قرار دادن دوربین قضاوت گر به سمت خود است. در مورد اول یک وضعیت ایستا و واکنشی ایجادشده است و در دومی وضعیتی پویا و رشدی و کنشی فراهمشده است.
وضعیت واکنشی و ایستا وضعیت غالب مردم است. مردم ترجیح میدهند غر بزنند تا فکر کنند؛ بنابراین متوجه شدیم اینکه گله و شکایت کنیم یا روبهجلو حرکت کنیم به طرز فکر ما برمی گرده. اینکه موکل را سرکار بگذاریم و بهعنوان فردی دستوپا گیر ببینیم به طرز فکر ما برمیگردد. اینکه بعد از شکست در پرونده به قاضی و موکل هر دو فحش بدهیم به طرز فکر ما برمی گرده.
طرز فکر وکیل حرفهای؟
وکیل حرفهای در مواجهه با پدیدهها و مسائل با کمک طرز فکر خود حرکتی روبهجلو انتخاب میکند. اگر در پروندهای شکست خورد با تحلیل دقیق ابعاد شکست تجربهای غنی برای خودش ایجاد میکند. تحلیل ابعاد شامل همه زمینهها میشود. شامل ابعاد روانی پرونده، وضعیت و خلقوخوی موکل، دلایل استنادی، روحیه خود وکیل و بهطور کل تمام دلایل.
وکیل حرفهای میداند این شکست اولاً درسی است گرانبها و دوماً در جهت تکامل و رشد وکیل است. میداند که او در مسیری است به نام حرفهای شدن و در این مسیر تمام تلاش اش را صرف میکند و اگر نتیجه نمیگیرد خودش را چک میکند. دوربین وکیل حرفهای سمت خودش است و ذرهبین ایرادگیر فقط خودش را میبیند.
در روزهای آینده بیشتر ر در مورد وکیل حرفه ای و طرز فکرش می نویسم.