این کتاب با ارائه گزارش جامعی از پژوهش‌های دکترین حقوقی در حوزه‌ی سوءتفاهم شده، یک چارچوب نوین برای نظریه حقوقی مفهومی و کارکردهای آن در مطالعات حقوقی ارائه می‌دهد. این مقاله راه‌هایی را بررسی می‌کند که یک نظریه حقوقی مبتنی بر عقاید ممکن است به محققان حقوقی حمایت روش‌شناختی ارائه دهد، با تأکید بر اهمیت ایجاد حس مناسب از بازسازی منطقی قوانین. اصول مهم معرفت‌شناختی که در این کتاب برجسته می‌شوند، نشان می‌دهند که رشته‌های اعتقادی در مفهوم "دانش اعتقادی"، دانش هنجاری خاص عمل که برای هدایت کنش‌های اجتماعی نهادینه شده، نقش اساسی دارند. این کتاب با تحلیل زمینه‌های متمایز معرفت‌شناختی و فلسفی سیاسی در پژوهش‌های دکترینال حقوقی، توانایی تفسیری برای تعامل بین رشته‌ای در پژوهش حقوقی را فراهم می‌آورد. نشان می‌دهد که چگونه دانش پژوهش دکترین حقوقی از طریق تعامل هرمنوتیکی با حقوق اثباتی، دانش اعتقادی را تقویت می‌کند. این منبع تامل‌برانگیز، مخصوصاً برای دانشجویان و پژوهش‌گران حقوق اساسی، حقوق جزا، حقوق خصوصی و حقوق بین‌الملل، و همچنین برای نظریه‌پردازان حقوقی، فیلسوفان و پژوهشگران مفید خواهد بود.