این کتاب به یک مفهوم گسترده‌تر از قانونگذاری می‌پردازد که تمرکز خود را بر اجرای تعهدات، دقت و واگذاری در سطوح بین‌المللی و داخلی سیاست می‌گذارد. نویسندگان با افزودن سیاست داخلی و نقش‌آفرینان به سطح بین‌المللی تحلیل، دیدگاه‌های کنتی والتز، گراهام الیسون و لوئیس هنکین را به کار بسته‌اند تا بفهمند که چرا اکثر اوقات حقوق بین‌المللی به‌خوبی توسعه داده می‌شود و رعایت می‌شود. با این وجود، نویسندگان معتقدند که در بخشی از حقوق‌گذاری، نقض و انحراف از حقوق رخ می‌دهد که موجب حقوق‌گذاری منفی می‌شود. بنابراین، این کتاب یک چارچوب برای درک اینکه حقوق بین‌المللی چگونه به‌عنوان یک ابزار هم نظم و عدالت را ایجاد می‌کند و هم آن‌ها را تضعیف می‌کند، ارائه می‌دهد. نویسندگان همچنین از نظریه‌های واقع‌گرا، لیبرال، ساخت‌گرا، جهان‌شهری و انتقادی استفاده می‌کنند تا تحلیل کنند که قانونگذاری چگونه می‌تواند باعث توافق یا عدم توافق شود و نتیجه‌ی آن حقوق‌گذاری مثبت یا منفی در حقوق بین‌الملل خواهد بود. نویسندگان باور دارند که قانونگذاری یک فرآیند زمانی است و نه فقط یک نمودار ثابت در زمان.